عاشقان ولایت | |||
آشنائی با دوست بی همتا
به نام آنکه گل زیبای عشق و محبت را در گلدان دل آفرید تا دوست بداریم یکدیگر را !
از آن شبی که با تو آشنا شدم و چند روز بعد از آن آنچنان احساس گناه می کردم که از خودم متنّفر شده بودم .
آن روزها امتحان داشتم و گیج و سردرگم بودم و ناراحت از اینکه چرا با شما رابطه ی دوستی برقرار کرده ام .
تا چند روز خواب و خوراک نداشتم . استرس تمام وجودم را پر کرده بود . تا اینکه آن روز شما را در امامزاده ملاقات کردم و پی به ذات پاکتان بردم . و همین باعث شد خودم را معرفی کنم . این موضوع را با دوستم مطرح کردم او مرا نصیحت کرد و راهی را پیش رویم گذاشت که تا عمر دارم دعاگوی او هستم .از آن روز به بعد خواندن شبی یک سوره از قرآن را آغاز و چند روز بعد اثر آن را بر روی خود احساس کردم .
و وقتی فهمیدم که شما هم در جلسات قرآن شرکت می کنید بسیار خوشحال و امیدوار شدم . چون می دانستم که مهمترین گزینه در زندگی ایمان قوی است و این انس با قرآن باعث شد که هر دوی ما به سوی هم کشیده شویم . و امیدوارم همین قرآن باعث شود که ما به بیراهه نرویم و صراط مستقیم را ادامه دهیم تا به مقصد نهایی برسیم . چون عشق به ذات خدا سرآغاز تمام عشق های جهان است. امام علی (ع) می فرمایند: با ابزار ایمان(باور) به قله خوش بختی و اوج شادمانی می توان دست یافت .
عشق به خداوند همه ی زشتیهای اخلاقی را یک جا درمان می کند ، و همه ی صفات نیکو را یک جا به عاشق هدیه می دهد .
کیمیای عشق ، چنان عاشق را جذب معشوق می کند که هر گونه پیوند او را با هر کس و هر چیز جز خدا قطع می نماید .
حتما تا حالا از نوشته هایم فهمیدی که نامه ی عاشقانه بَلَد نیستم بنویسم ، راستش را بخواهید خوشم نمی آید چون فکر می کنم نامه هایی که در آن عاشق و معشوق دل می دهند و قلوه می گیرند پوچ و بی معنی است یعنی بچه گانه است. همچنین من نمیتوانم مانند شما ابراز احساسات کنم . نمی دانم چرا؟! ولی فکر می کنم این به خاطر حجب و حیایی است که یک دختر باید داشته باشد . خودتان این چیز ها را بهتر می دانید . نمی دانم این حرف ها و درد دل ها به درد «weblog » شما می خورد یا نه !!!
هر چه که روزها می گذرند من بیشتر به شما وابسته می شوم و این باعث دلشوره ی من می شود ولی این دلشوره ام برایم بسیار شیرین است و روزها و شبها خواندن قرآن و یاد شما تنها مونس و آرام بخش قلبم است .امیدوارم از حرفهای من خسته نشده باشید و ممنونم که وقت گذاشتید و نامه ام را خواندید . آرزو می کنم که قرآن محمد(ص) واسطه رسیدن ما به هم باشد . ان شاء ا...
« مکن زغصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید »
«سلام نکردم چون همیشه با توام
و خداحافظی نمی کنم چون با تو می مانم »
میترا فروزنده بافقی
07/01/86
104442:کل بازدید |
|
12:بازدید امروز |
|
20:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
حضور و غیاب
| |
لوگوی خودم
| |
لینک دوستان | |
رضا جعفری | |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
برق[38] . | |
بایگانی | |
الکترونیک مخابرات الکتروتکنیک فرهنگی مذهبی | |
اشتراک | |